سوره مدثر

مدثر
< مزمل - قیامه >
شماره سوره ۷۴
جزء ۲۹
نزول
ترتیب نزول ۴
مکی/مدنی مکی
اطلاعات آماری
تعداد آیات ۵۶
تعداد کلمات ۲۵۶
تعداد حروف ۱۰۳۶

سوره مُدَّثِّر‌ هفتاد و چهارمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء ۲۹ قرآن جای دارد. سوره مدثر در آغاز بعثت بر پیامبر(ص) نازل شده‌ است. واژه مدثر به معنای «جامه به خود پیچیده» است و اشاره به پیامبر (ص) دارد. در آیات ابتدایی این سوره، خداوند به پیامبر(ص) (که از تکان روحی آغاز وحی، احساس سرما می‌کرد و جامه به خود پیچیده بود) دستور می‌دهد برخیزد و مردم را هشدار دهد.

بنابر بسیاری از روایات، بخشی از این سوره درباره وَلید بن مُغِیرَه نازل شده است که پیامبر را ساحِر (جادوگر) می‌خواند. خداوند در این سوره با اشاره به عظمت و شأن قرآن، کسانی را که منکر قرآن شوند و آن را سِحر بخوانند، تهدید کرده است.

آیه ۳۸ از آیات مشهور این سوره است که هر انسانی را در گرو اعمال خویش می‌داند. در روایات آمده است هر کس این سوره را تلاوت کند، به ازای هر کسی که در مکه، پیامبر(ص) را تصدیق یا تکذیب کرد، ده حسنه به او داده می‌شود. یا اگر آن را در نمازهای روزانه بخواند، خداوند او را همراه و هم‌درجه حضرت محمد(ص) قرار می‌دهد، و در دنیا بدبختی و رنج نمی‌بیند.

معرفی

  • نامگذاری

این سوره را به این دلیل مُدَّثِّر می‌نامند که با ««‌یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ‌» آغاز می‌شود. مدثر یعنی کسی که بر خود جامه (لباس) پیچیده است. این آیه خطاب به پیامبر(ص) است و اشاره به این دارد که پیامبر از تکان روحی آغاز وحی، احساس سرما می‌کرد و به همسرش می‌گفت مرا بپوشان. خداوند در آیات آغازین این سوره به پیامبر (ص) دستور می‌دهد که برخیزد و مردم را هشدار دهد.علامه طباطبایی پس از نقل نظراتی درباره معنای «مدثر» احتمال لباس پوشیدن پیامبر(ص) برای خواب را به ذهن نزدیک تر می داند.

  • مکان و ترتیب نزول

سوره مدّثّر جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول چهارمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحف هفتاد و چهارمین سوره است و در جزء ۲۹ قرآن جای دارد.

  • تعداد آیات و کلمات

سوره مدثر ۵۶ آیه، ۲۵۶ کلمه و ۱۰۳۶ حرف دارد. این سوره جزو سوره‌های مفصلات (دارای آیات کوتاه) و از سوره‌های نسبتاً کوتاه است.

محتوا

علامه طباطبایی سوره مدثر را شامل سه مطلب اصلی می‌داند: اول اینکه رسول خدا(ص) را دستور می‌دهد به اینکه مردم را انذار کند و این دستور را با لحنی بیان می‌کند که پیداست جزو دستورهای اوایل بعثت است. دوم اینکه به عظمت و شأن قرآن اشاره می‌کند و سوم اینکه کسانی را که منکر قرآن شوند و نسبت سِحر به آن دهند، تهدید می‌کند و کسانی را که از دعوت خدا سر باز زنند، نکوهش می‌کند. همچنین در این سوره خصوصیات بهشتیان و دوزخیان و وصف انسان‌های متکبر آمده است.

محتوای سوره مدثر
 
 
 
 
هشدار به منکران و اهانت‌کنندگان به قرآن
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
گفتار سوم: آیه ۴۹-۵۶
علل مخالفت کافران با معارف قرآن
 
گفتار دوم: آیه ۱۱-۴۸
اهانت‌های مشرکان به قرآن
 
گفتار اول: آیه ۱-۱۰
آماده‌سازی پیامبر برای مقابله با منکران قرآن
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
علت اول: آیه ۴۹-۵۰
احساس تنفر از تعالیم فطری قرآن
 
مطلب اول: آیه ۱۱-۳۰
سحر و باطل‌خواندن قرآن
 
مطلب اول: آیه ۱-۲
قیام‌کردن و هشداردادن به کافران
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
علت دوم: آیه ۵۲
تکبر در برابر اصول خدا
 
مطلب دوم: آیه ۳۱-۴۸
استهزای سخن قرآن درباره نگهبانان دوزخ
 
مطلب دوم: آیه ۳
یادکردن خدا به بزرگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
علت سوم: آیه ۵۳
باورنداشتن روز قیامت و جهان دیگر
 
 
 
 
 
مطلب سوم: آیه ۴
پرداختن به طهارت جسم و جان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
علت چهارم: آیه ۵۴-۵۶
عدم تمایل به بهره‌مندی از معارف قرآن
 
 
 
 
 
مطلب چهارم: آیه ۵
پرهیز از همه گناهان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب پنجم: آیه ۶
منت نگذاشتن بر کسی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب ششم: آیه ۷-۱۰
صبرپیشه‌کردن در راه تبلیغ دین


داستان ساحرخواندن پیامبر(ص)

بنابر روایات و منابع تفسیری، آیاتی از سوره مدثر درباره وَلید بن مُغِیرَه نازل شده است. این شأن نزول دو گونه نقل شده است:

  1. قُرَیش در دارُ النَّدوَه جمع شدند [تا در مورد مقابله با پیامبر(ص) تصمیم بگیرند] و ولید که به عقل و درایت مشهور بود آنان را به این ترغیب کرد که حرف‌هایشان را درباه پیامبر(ص) یکی کنند. قریش تصمیم داشتند آن حضرت را شاعر یا کاهن یا دیوانه بخوانند؛ اما ولید بن مغیره گفت هیچ‌کدام اینها مناسب او نیست؛ چراکه آیات قرآن را نه شبیه شعر، نه شبیه کهانت و نه شبیه به دیوانگی دید، بلکه او پیامبر(ص) را ساحر خواند. قریشیان از دار الندوه خارج نمی‌شدند مگر اینکه در برخورد با پیامبر(ص) می‌گفتند: ای ساحر! ای ساحر! این رفتار، پیامبر(ص) را ناراحت کرد و خداوند آیات یازدهم تا بیست و پنجم را نازل کرد.
  2. پیامبر(ص) در حِجر اسماعیل می‌نشت و قرآن می‌خواند. روزی قریش از ولید بن مغیره خواستند نظرش را درباره آنچه پیامبر(ص) می‌خواند بگوید. ولید برای شنیدن قرآن به پیامبر(ص) نزدیک شد و به پیامبر گفت از سروده‌هایت برایم بخوان. پیامبر(ص) آن را کلام الهی بیان کرد و از سوره حم سجده (سوره فصلت) آیاتی را برای او خواند. مو بر بدن ولید راست شد و بدون رفتن به سوی قریش، مستقیماً به خانه رفت. قریش گمان کردند او به محمد(ص) ایمان آورده پس به نزد ابوجهل رفتند و ماجرا را گفتند. ابوجهل درباره قرآن از ولید پرسید آیا کلام محمد(ص) شعر است یا خطابه که ولید هر دو را رد کرد و تا فردا مهلت خواست تا نظرش را بگوید. ولید بن مغیره نهایتاً پیامبر(ص) را ساحر خواند و گفت: بگویید کلام محمد سِحر است؛ برای اینکه دل انسان را مُسَخَّر می‌کند. به همین جهت آیات هشتم تا یازدهم در این باره نازل شد.

آیات مشهور

  • كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَ‌هِينَةٌ إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ (آیه ۳۸ و ۳۹)

ترجمه: هر كسى در گرو دستاورد خويش است، مگر اصحاب یمین.

در تفسیر المیزان آمده این آیه در صدد بیان این مطلب است که حق بندگی خداوند یعنی ایمان و عمل صالح برعهده همه انسان‌ها است؛ اگر انسان ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد از گرو این حق خارج می‌شود و اگر کفر بورزد، در گرو این حق خواهد بود.علامه هم چنان در یک تقسیم بندی انسان‌ها را سه دسته کرده‌است که عبارتند از: مجرمان که چون اهل ایمان و عمل صالح نیستند در گرو خواهند ماند و از عذاب دوزخ رهایی نخواهند داشت . اصحاب یمین که در قیامت نامه اعمالشان را به دست راستشان می‌دهند و اینان همان مومنان متوسطی هستند که دارندگان عقاید حق و اعمال صالح اند که نامشان به عنوان (اصحاب الیمین ) مکرر در قرآن کریم آمده‌است. نفوس اینان از رهن وگرو رهاست و گرفتار عذاب دوزخ نخواهند شد. مجرمان واصحاب یمین نفوس داراى عمل هستند ولی مقربان آن چنان در عبودیت استقرار یافته‌اند که اصلا خود را صاحب نفس نمى دانند، تا چه رسد به اینکه صاحب عمل بدانند، هم نفس خود را ملک خدا مى دانند، و هم اعمالشان را، آنان را برای محاسبه نه در محضر خداى تعالى حاضر می‌سازند، و نه به حسابشان (مانند دیگران) رسیدگى مى شود، هم چنان که در آیات۱۲۷و ۱۲۸ سوره صافات آمده (فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ *إِلَّا عِبَادَ اللهِ الْمُخْلَصِينَ)

در نتیجه، سابقون از تقسیم انسان‌ها به کسانی که در گرو اعمالشان هستند و اصحاب یمین که در گرو نیستند به طور کلی خارج هستند. بنابر روایاتی که در تفسیر البرهان آمده‌است، مراد از «اصحاب یمین»، شیعیان امیرالمؤمنین علی(ع) هستند.

این آیه در ادبیات فارسی بازتاب داشته‌است؛ برای مثال بیت زیر از حافظ شیرازی با این آیه مطابقت داده شده‌است:

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باشهر کسی آن دروَد عاقبت کار که کِشت
  • مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ... (آیه ۴۲ـ۴۶)

ترجمه: [بهشتیان می‌پرسند] چه چيز شما را در آتش درآورد؟ گويند: از نمازگزاران نبوديم و بينوايان را غذا نمى‌داديم،و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم، و روز جزا را دروغ مى‌شمرديم.

امام علی(ع) در خطبه ۱۹۹ نهج البلاغه درباره اهمیت نماز، به این آیه استناد می‌کند. در تفسیر المیزان آمده‌است مراد از صلاة در واژه «مُصَلّین» توجه به درگاه خداوند به منظور انجام عبادتی خاص است براین اساس شامل تمام نماز‌ها در ادیان وشریعت‌های آسمانی و حق می شود هر چند ممکن است از نظر کمیت و کیفیت با هم اختلاف داشته باشند. در برخی از روایات نیز «مصلین» به معنای پیروان امامانی است که خداوند آنان را به عنوان سابقون و مقربین معرفی کرده است و جهنمیان به دلیل اینکه پیرو ائمه علیهم السلام نبودند، در عذاب‌اند. در این صورت واژه صلاة به معنای پیرو است.

فضیلت و خواص

نوشتار اصلی: فضائل سور

در فضیلت تلاوت سوره مدثر در تفسیر مجمع البیان آمده است هر کس این سوره را تلاوت کند، به ازای هر کسی که در مکه، پیامبر(ص) را تصدیق یا تکذیب کرد، ده حسنه به او داده می‌شود. همچنین از امام باقر(ع) نقل شده است هر کس سوره مدثر را در نمازهای واجب بخواند، بر خداوند است که او را همراه و هم‌درجه محمد(ص) قرار دهد، و در دنیا بدبختی و رنج نمی‌بیند.

همچنین در تفسیر البرهان از رسول خدا(ص) نقل شده است هر کس در قرائت سوره مدثر مداومت ورزد، پاداش بزرگی خواهد داشت و اگر حفظ کل قرآن را از خداوند طلب کند، نمی‌میرد تا اینکه قرآن را حفظ می‌شود. همین مضمون از امام صادق(ع) نیز نقل شده است.

متن و ترجمه

سوره مدثر

مـتـن ترجمه
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ
يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ‌ ﴿١﴾ قُمْ فَأَنذِرْ‌ ﴿٢﴾ وَرَ‌بَّكَ فَكَبِّرْ‌ ﴿٣﴾ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ‌ ﴿٤﴾ وَالرُّ‌جْزَ فَاهْجُرْ‌ ﴿٥﴾ وَلَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ‌ ﴿٦﴾ وَلِرَ‌بِّكَ فَاصْبِرْ‌ ﴿٧﴾ فَإِذَا نُقِرَ‌ فِي النَّاقُورِ‌ ﴿٨﴾ فَذَٰلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ‌ ﴿٩﴾ عَلَى الْكَافِرِ‌ينَ غَيْرُ‌ يَسِيرٍ‌ ﴿١٠﴾ ذَرْ‌نِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا ﴿١١﴾ وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا ﴿١٢﴾ وَبَنِينَ شُهُودًا ﴿١٣﴾ وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِيدًا ﴿١٤﴾ ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ ﴿١٥﴾ كَلَّا ۖ إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا ﴿١٦﴾ سَأُرْ‌هِقُهُ صَعُودًا ﴿١٧﴾ إِنَّهُ فَكَّرَ‌ وَقَدَّرَ‌ ﴿١٨﴾ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ‌ ﴿١٩﴾ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ‌ ﴿٢٠﴾ ثُمَّ نَظَرَ‌ ﴿٢١﴾ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ‌ ﴿٢٢﴾ ثُمَّ أَدْبَرَ‌ وَاسْتَكْبَرَ‌ ﴿٢٣﴾ فَقَالَ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ‌ يُؤْثَرُ‌ ﴿٢٤﴾ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ‌ ﴿٢٥﴾ سَأُصْلِيهِ سَقَرَ‌ ﴿٢٦﴾ وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا سَقَرُ‌ ﴿٢٧﴾ لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ‌ ﴿٢٨﴾ لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ‌ ﴿٢٩﴾ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ‌ ﴿٣٠﴾ وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ‌ إِلَّا مَلَائِكَةً ۙ وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُ‌وا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا ۙ وَلَا يَرْ‌تَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ ۙ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَ‌ضٌ وَالْكَافِرُ‌ونَ مَاذَا أَرَ‌ادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا ۚ كَذَٰلِكَ يُضِلُّ اللَّـهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَ‌بِّكَ إِلَّا هُوَ ۚ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَ‌ىٰ لِلْبَشَرِ‌ ﴿٣١﴾ كَلَّا وَالْقَمَرِ‌ ﴿٣٢﴾ وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ‌ ﴿٣٣﴾ وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ‌ ﴿٣٤﴾ إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ‌ ﴿٣٥﴾ نَذِيرً‌ا لِّلْبَشَرِ‌ ﴿٣٦﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ‌ ﴿٣٧﴾ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَ‌هِينَةٌ ﴿٣٨﴾ إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ ﴿٣٩﴾ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿٤٠﴾ عَنِ الْمُجْرِ‌مِينَ ﴿٤١﴾ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ‌ ﴿٤٢﴾ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ﴿٤٣﴾ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ﴿٤٤﴾ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ﴿٤٥﴾ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿٤٦﴾ حَتَّىٰ أَتَانَا الْيَقِينُ ﴿٤٧﴾ فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ ﴿٤٨﴾ فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَ‌ةِ مُعْرِ‌ضِينَ ﴿٤٩﴾ كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ‌ مُّسْتَنفِرَ‌ةٌ ﴿٥٠﴾ فَرَّ‌تْ مِن قَسْوَرَ‌ةٍ ﴿٥١﴾ بَلْ يُرِ‌يدُ كُلُّ امْرِ‌ئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَىٰ صُحُفًا مُّنَشَّرَ‌ةً ﴿٥٢﴾ كَلَّا ۖ بَل لَّا يَخَافُونَ الْآخِرَ‌ةَ ﴿٥٣﴾ كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَ‌ةٌ ﴿٥٤﴾ فَمَن شَاءَ ذَكَرَ‌هُ ﴿٥٥﴾ وَمَا يَذْكُرُ‌ونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ ۚ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَ‌ةِ ﴿٥٦﴾
به نام خداوند رحمتگر مهربان
اى كشيده رداى شب بر سر، (۱) برخيز و بترسان (۲) و پروردگار خود را بزرگ دار (۳) و لباس خويشتن را پاك كن (۴) و از پليدى دور شو (۵) و منّت مگذار و فزونى مطلب (۶) و براى پروردگارت شكيبايى كن. (۷) پس چون در صور دميده شود، (۸) آن روز [چه‌] روز ناگوارى است! (۹) بر كافران آسان نيست. (۱۰) مرا با آن کس كه [او را] تنها آفريدم واگذار (۱۱) و دارايى بسيار به او بخشيدم، (۱۲) و پسرانى آماده [به خدمت، دادم‌]، (۱۳) و برايش [عيش خوش‌] آماده كردم. (۱۴) باز [هم‌] طمع دارد كه بيفزايم. (۱۵) ولى نه، زيرا او دشمن آيات ما بود. (۱۶) به زودى او را به بالارفتن از گردنه [عذاب‌] وادار مى‌كنم. (۱۷) آرى، [آن دشمنِ حق‌] انديشيد و سنجيد. (۱۸) كشته بادا، چگونه [او] سنجيد؟ (۱۹) [آرى،] كشته بادا، چگونه [او] سنجيد. (۲۰) آنگاه نظر انداخت. (۲۱) سپس رو ترش نمود و چهره در هم كشيد. (۲۲) آنگاه پشت گردانيد و تكبّر ورزيد، (۲۳) و گفت: «اين [قرآن‌] جز سحرى كه [به برخى‌] آموخته‌اند نيست. (۲۴) اين غير از سخن بشر نيست». (۲۵) زودا كه او را به سَقَر در آورم. (۲۶) و تو چه دانى كه آن سَقَر چيست؟ (۲۷) نه باقى مى‌گذارد و نه رها مى‌كند. (۲۸) پوست‌ها را سياه مى‌گرداند. (۲۹) [و] بر آن [دوزخ‌]، نوزده [نگهبان‌] است. (۳۰) و ما موكّلان آتش را جز فرشتگان نگردانيديم، و شماره آنها را جز آزمايشى براى كسانى كه كافر شده‌اند قرار نداديم، تا آنان كه اهل كتاب‌اند يقين به هم رسانند و ايمان كسانى كه ايمان آورده‌اند افزون گردد و آنان كه كتاب به ايشان داده شده و [نيز] مؤمنان به شك نيفتند و تا كسانى كه در دل‌هايشان بيمارى است و كافران بگويند: «خدا از اين وصف‌كردن، چه چيزى را اراده كرده است؟» اين گونه، خدا هر كه را بخواهد بيراه مى‌گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى كند، و [شماره‌] سپاهيان پروردگارت را جز او نمى‌داند، و اين [آيات‌] جز تذكارى براى بشر نيست. (۳۱) نه چنين است [كه مى‌پندارند!] سوگند به ماه، (۳۲) و سوگند به شامگاه چون پشت كند، (۳۳) و سوگند به بامداد چون آشكار شود، (۳۴) كه آيات [قرآن‌] از پديده‌هاى بزرگ است. (۳۵) بشر را هشداردهنده است. (۳۶) هر كه از شما را كه بخواهد پيشى جويد يا بازايستد. (۳۷) هر كسى در گرو دستاورد خويش است، (۳۸) به‌جز ياران دست راست: (۳۹) در ميان باغ‌ها. از يكديگر مى‌پرسند، (۴۰) درباره مجرمان: (۴۱) «چه چيز شما را در آتش [سَقَر] درآورد؟» (۴۲) گويند: «از نمازگزاران نبوديم، (۴۳) و بينوايان را غذا نمى‌داديم، (۴۴) با هرزه‌درايان هرزه‌درايى مى‌كرديم، (۴۵) و روز جزا را دروغ مى‌شمرديم، (۴۶) تا مرگ ما در رسيد». (۴۷) از اين رو شفاعت شفاعت‌كنندگان به حال آنها سودى نمى‌بخشد. (۴۸) چرا آنها از تذكر روى گردانند؟! (۴۹) گويى گورخرانى رميده‌اند، (۵۰) كه از (مقابل) شيرى فرار كرده‌اند! (۵۱) بلكه هر كدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه‌اى (از سوى خدا) براى او فرستاده شود! (۵۲) چنين نيست كه آنان مى‌گويند، بلكه آنها از آخرت نمى‌ترسند! (۵۳) چنين نيست كه آنها مى‌گويند، آن (قرآن) يك تذكر و يادآورى است! (۵۴) هر كس بخواهد از آن پند مى‌گيرد؛ (۵۵) و هيچ كس پند نمى‌گيرد مگر اينكه خدا بخواهد؛ او اهل تقوا و اهل آمرزش است! (۵۶)


سوره پیشین:
سوره مزمل
سوره مدثر
سوره‌های مکیسوره‌های مدنی
سوره پسین:
سوره قیامه

١.فاتحه ٢.بقره ٣.آل‌عمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس


تک‌نگاری‌ها

علاوه بر اینکه تفسیر سوره مدثر در کتاب‌های تفسیری آمده است، کتاب‌هایی نیز به صورت مستقل به تفسیر این سوره پرداخته‌اند:

۱. محمدرضا امین زاده، انذار آخرین وسیله هدایت (تفسیر سوره مدثر)، [برای] دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، نشر انصاری، ۱۳۷۹ش.

۲. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن (تفسیر سوره مدثر و قیامت)، ج۱۰، تهران، صدرا، چ۳۸، ۱۳۹۳ش.

پانویس

  1. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۹.
  2. طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۷۹.
  3. معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۶۷.
  4. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۹.
  5. طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۷۹.
  6. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۹.
  7. خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
  8. برای شرح مفصل داستان رجوع کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۲۱ و ۲۲۲.
  9. برای شرح مفصل داستان رجوع کنید به: طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۹۲.
  10. طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۹۶.
  11. بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ ق، ج۵، ص۵۳۰.
  12. نهج البلاغه صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، خطبه ۱۹۹، ص ۳۱۶.
  13. طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۹۷.
  14. کلینی، الکافی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۸۲.
  15. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۱۷۱.
  16. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۱۷۱.
  17. رجوع کنید به: بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۲۱.
  1. السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ‌ سوره واقعه آیه ۱۰

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
  • نهج البلاغه صبحی صالح، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۴ق.
  • بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة قم، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
  • صفایی، ع. ح، «قرآن و ادب فارسی»، در: سایت دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ بازدید: ۲۵ آبان ۱۳۹۵.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۹۷۴م.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به تحقیق دار الحدیث، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
  • معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، [بی‌جا]، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامية، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

پیوند به بیرون